فرصتی پیش آمد تا در مورد مبحثی فراموش‌شده، امّا بسیار مهمّ، مطالبی را به [رشته‌ی] تحریر درآورم. اگر با دید انصاف به تاریخِ تمدّن و فرهنگ خود بنگریم؛ به این نکته پی خواهیم برد که ما وارث تلاش، کوشش و رشادتهای سلف صالحی هستیم که اکثریت قریب به اتّفاق آنان، مدّتی از عمر گهربار خود را در مدارس علوم دینی (حجره) و مساجد سپری کرده‌اند.
تاریخ شاهد است که در جهان اسلام، مسجد و مدارس دینی، خدمات ارزنده‌ای به جوامع اسلامی ارائه کرده‌اند در ایران، عراق، ترکیه، سوریه، اسپانیا، عربستان، مراکش و ... مدارس مراکز جنبش‌های آزادی‌خواهانه بوده‌اند. رادمردانی همچون شافعی، ابوحنیفه، ابن‌رشد، رازی و بیتوتی که جانشان را قربانی آزادی، عدالت و اعتلای کلمه‌ی «الله» کرده‌اند، از آنجا برخاسته‌اند. ندای آنان ندایی فارغ از نژاد، رنگ و تاریخ است و از هنگامیکه به کردستان ما رسیده است پدران و مادران ما به ندای آن لبیک گفته و با آغوش گرم و باز از آن استقبال نمودند تا اینکه از شرپادشاهان خودکامه و حکومتهای دیکتاتور و ادیان منسوخ نجات یافته؛ بندگی خدا را قبول و از بندگی عباد رهایی یافتند و در سایه پرورش و تربیت دینی در زمینه‌های مختلف استعدادهایشان شکوفا شد و شخصیت‌هایی تحویل جامعه دادند که نه تنها برای کرد بلکه برای ملت‌های دیگر اسوه و رهبر شدند.

مساجد و مدارس دینی در کردستان تاریخ بس درخشانی دارند، اما متأسفانه تاکنون کسی به طور کامل درباره‌ی آنها و تأثیرشان بر جامعه تحقیق ننموده است. حجره با تمامی کمبودها و با آن همه جفایی که از طرف دور و نزدیک به منتسبان آن شده است، توانسته نتایج بزرگی را عاید مردم بنماید. مدرسه توانسته که اصول خداشناسی، عرفان، و ادب و مبارزه با ظلم و ستم را نشان مردم دهد. هرچند که دشمنان حق و دوستان هوس، امروز می‌خواهند ارزش قاطبه‌ی علمای دین و زحمات آنان را کم‌رنگ و بی‌ارزش نشان دهند. بی‌خبر از اینکه خار و خاشاک روی آب نمی‌تواند پوشاننده‌ی آن مایه‌ی حیات باشد و ابر برای همیشه روی خورشید نخواهد ماند.

ماموستا علاءالدّین سجّادی در کتاب «تاریخ ادب کرد» در این باره چنین می گوید: «در میان چهاردیواری کهنه و دودآلود حجره، با زندگی ساده و بی‌آلایش گروهی از علما، ادبا و شعرای بزرگ پیدا شده که باعث افتخار هر انسانی شده‌اند و هر خانواده‌ی بزرگی کوشش می‌کرد به نحوی خود را به آنان منتسب نماید و فرزندان خود را به آنجا بفرستد.»



در کردستان ایران از اورامانات تا مریوان و سنندج، سقز تا بانه و بوکان و مهاباد، از ارومیه تا پیرانشهر و اشنویه، حجره شاهد رهبران و علمایی بزرگ بوده که در زمینه‌های مختلف نبوغ خود را به نمایش گذاشته‌اند. به جرأت می‌توان گفت که کمتر شاعر و نویسنده‌ی مشهور کردی یافت می‌شود که حداقل مدّتی از عمر خود را در حجره نگذرانده باشد. کیست که زندگی ملاّی جزیری، حاج قادر کویی، مولوی تاوه‌گوزی[1]، هه‌ژار[2]، هیمن[3]، قانع[4]، نالی[5] و ده‌ها شاعر دیگر و نیز رهبرانی چون صلاح‌الدین ایوبی، ملامصطفی بارزانی، شیخ محمود نه‌مر و بدیع‌الزمان سعید نورسی را مطالعه کند و در طی آن ده‌ها بار به کلمه‌ی «فقیه» (فه‌قێ) و «حجره» برخورد نکند؟ مدارس بیاره و طویله (ته‌وێڵه‌) توسط علما و مشایخ دلسوز نقش اصولی خود را بر سینه‌ی سبز اورامانات به تصویر کشیده‌اند، آن مدارس میلاد نور بودند. ستارگانی در علم، اخلاق و دینداری چون مولوی کرد، میرزا عبدالقادر پاوه‌ای، ملاعبدالکریم مدرس، ماموستا محمّد ربیعی، علامه نودشه‌ای، ملازاهد ضیایی، ماموستا سیدحسین مسعودی، ماموستا ملاعبدالمجید[نادری] و ماموستا شیخ‌محمّدسعید، فارغ‌التحصیل این حجره‌ها بوده‌اند.

مدرسه علوم دینی خانقاه هم به نوبه خود و همزمان با پیدایش روستا با فراز و نشیب‌هایی، رسالت دینی و معنوی خود را به انجام رسانیده است و توانسته مأمن و پناهگاهی برای اهل فکر و ذکر منطقه باشد. از افتخارات این حجره، علم‌آموزی شخصتهایی چون «مولوی کرد»، «میرزا عبدالقادر پاوه‌ای» و «خسته وصیدی» در آن می‌باشد. اکنون نیز بحمدلله فعالتر از قبل، جولانگه طالبان علوم دینی و روحی است.


همکنون در مدرسه علوم دینی خانقاه دو سیستم آموزشی مجزا اجرا می‌شود:

سیستم طلبه‌ی سنتی: که در آن طلاّب مجموعه مباحثی را دنبال کرده و به طور سنتی فارغ‌التحصیل علوم دینی می‌شوند. در این سیستم طلبه باید به طور تمام‌وقت در اختیار حجره باشد و علوم دینیِ صرفْ را فرا گیرد.
سیستم طلبه‌ی دانش‌آموز: این سیستم با جذب دانش‌آموزان سال اول دبیرستان تا مقطع پیش‌دانشگاهی همزمان با تحصیل آنان در دوره‌ی دبیرستان به آموزش علوم دینی به آنان در شیفت مخالف می‌پردازد. دانش‌آموزان بعد از 4سال، درحالیکه دیپلم رسمی آموزش و پرورش را دریافت کرده‌اند، دروس مقدّماتی علوم دینی را نیز فرا گرفته و آماده‌اند تا در صورت علاقه‌ی شخصی خود و والدین، به طور تمام‌وقت به تحصیل علوم دینی بپردازند. این سیستم بعد از کم‌شدن ناگهانی طلاّب علوم دینی در10 سال اخیر به اجرا درآمده است. مدرسه همچنین با رویکردی نو به زنان نیز علوم دینی می‌آموزد. از سال 1379 مدرسه‌ی بانوان که شعبه‌ای است از «مدرسه‌ی علوم دینی خانقاه» فعالیت خود را در روستا آغاز کرد و بعد از دو سال با انتقال به شهرستان پاوه، دور جدیدی از فعالیت خود را آغاز کرده است. مسلّماً به امور مدارس، مساجد، روحانیون و طلاّب و دیگر امور وابسته؛ ازجمله مسایل فکری رایج در جامعه، نقدهای جدّی وارد است.
انتقادات و پیشنهادهای سازنده‌ی شما را به دیده‌ی منت می‌نگریم و امیدواریم آنان را از ما دریغ ننمایید.

سیّدعبدالقادر عزیزی - مدیر مدرسه‌ی علوم دینی خانقاه پاوه‌.



توضیحات ویراستار
-------------------------
[1] - سید عبدالرحیم پسر ملاسعید متخلّص به‌ «معدومی» و مشهور به «مولوی» (1221-1300ه.ق) شاعر، عارف و متکلّم بزرگ کرد و صاحب کتابهای «العقیدة المرضیة؛ به‌ زبان کردی در قالب 2452 بیت شعر»، «الفضیلة؛ به‌ زبان عربی در قالب 2031 بیت شعر»، «الفوائح؛ به‌ زبان فارسی در قالب 527 بیت شعر» (هر سه در علم کلام)، «رساله‌ای به‌ زبان پارسی درباره‌ی طریقت نقشبندی» و «دیوان شعر». ویراستار
[2] -عبدالرحمن شرفکندی (1300-1369ش)؛ شاعر، نویسنده‌ و مترجم قانون در طب ابن‌سینا. ویراستار
[3] –سید محمدامین شیخ‌الإسلامی (1300-1365 ش)؛ شاعر، نویسنده‌ و مترجم. ویراستار
[4] -محمد پسر شیخ قادر پسر شیخ سعید (1898-1965). ویراستار
[5] - ملا خدر احمد شاویس مکائیلی (1800-1856)؛ شاعر بزرگ کرد. ویراستار